شعرهای شبنم حاتمی



دلم با تنهاییاش عجین بود چرا اومدی؟

واسه عاشقی خیلی زود بود چرا اومدی؟

 سکوت شبا واسه من غم نداشت

زدی رنگ غم به شبام چرا اومدی؟

بهت گفته بودم دلم واسه تو میزنه

تو رفتی نگفتی دلم میشکنه؟

از اون روز که رفتی شبام غم داره

چشام صب تا شب واسه تو میباره

نمیشه لحظه ای بی عشق تو سرکنم

 چطور بی تو بودن رو باور کنم؟

کسی میشه لایق که عاشق باشه

توکه مرد موندن نبودی چرا اومدی؟


رفته ام باز ز خویش پر ز آشوب و ز درد

میکشم پای پر از طاول را پی خود با دل سرد

ز همه دست کشیدم پی خود میگردم

ولی افسوس ندارم رمقی،من سراسر دردم

رفتن وماندن مخلوق ندارد اثری در دل من

با وجود باران نشود ویرانه،منزل من


من نگویم چون سهراب ب سراغ دل من نرم وآهسته بیا

گویمت با دل زار،به سراغ من وتنهایی من هیچ نیا

با وجود همه اهل زمین دل رنجیده من،سخت گشته تنها

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آنیول | Aniol خا کلبه روانشناسی و مشاوره ویدا قرآن یگانه نشانه کامل ایمان وبلاگ یک برنامه نویس خدمات ساختمانی آبگینه Joker Movie read light novel